۱۳۹۱ خرداد ۶, شنبه

اقتصاد مال گاوها و خرهاست.- امام خمینی - بخش سوم



بازگردیم به مورد تضاد اصلی میان اقتصاد ومصرف. این تضاد در حین حال دارای یک وحدتی است که ذکر آن پیرامون مبحث اقتصاد اجتماعی بی مورد نیست.

وحدت اقتصاد و مصرف در هستی است. یعنی اقتصاد و  نیازمندی ضمن تضادشان یک وجه از هستی انسانی اند. آنچه با این هستی  هرباره در تضاد قرار می گیرد-  یعنی نیستی - با  اقتصاد و مصرف هم بطور همزمان  در تضاد است.

ما  آوای  این نیستی را بخوبی میشناسیم:  فقر و فلاکت که پیوسته در کمین انسان بوده است.

و از این رو انسان و هستی انسانی  از همان آغاز  با این فقر و مرگ و ندای بی نیازی  و عدم مصرف مادی  به شکل اقتصادی و در راه ارضای نیازهای مادی در مبارزه بی وقفه بوده است.

ما می دانیم  انسان نیازمند،  در جامه دین و اعتقادات،  مرگ و بی نیازی را و به تبع آن بی نیازی مادی و اقتصادی را صورت مقدس و اعتقادی بخشیده است تا به این نحو کمبودها را به گونه ایی توجیه کرده باشد.

البته این توجیات اعتقادی که بدرقه  کمبودها، فقر و مرگ و میر بوده اند بی تاثیر نبوده اند. لاکن آن اقوامی که این را راه اصلی خود ساختند محتوم به مرگ گشته اند

مسلما بشر از آغاز می دانسته است که اقتصاد و کار در کنار طبیعت منبع ثروت جامعه است. اما ثروتی که انسان هرباره از راه کار تحصیل میکرد در تناسب مستقیم با طبیعت و شیوه های کارش  قرار داشت.

نخستین شیوه ها کار  از آنجاییکه که مبتدی اند از بازدهی چندانی برخوردار  نیستند. این شیوه ها  بیشتر کار محورند تا سرمایه محورباشند. سرمایه و یا ابزار کاردر عوض از سادگی و بدویت بسیار برخوردارند .

ما امروزه هم با همین  موارد  روبروییم که گذشتگان ما با آن روبرو بوده اند. ارتقاء سطح تکامل شیوه های کار و کوشش از تبدیل اقتصاد کار محور -  کار انسانی - به اقتصاد سرمایه محور، رشد راندمان کار، تلاش در فراغت انسان از کار وبه تبع همه این ها در سطح اجتماعی توزیع عادلانه ثروت های مادی ، کسب رفاه اجتماعی، تامین صلح و... از اهداف همیشگی انسان ها بوده است.

برای ادامه اینجا کلیک کنید

ادامه دارد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر