۱۳۹۱ خرداد ۲۵, پنجشنبه

ایران تولید محور - بخش هشتم



یعنی این در واقع بیشتر شبیه یه تاکتیک های جنگی و  نظامی  می ماند. این که اکنون ارتجاع ایران به تئوری هایی  که به جای خود  زمانی در گذشته های نه چندان دور در کشورهای پیشرفته صنعتی که  در آن هنگام  خود در حال صنعتی شدن بودند و یا مدارج عالی آنرا قبلا پشت سر نهاده بودند  تولید  شده بودند ، متوسل و از آنها به این نحو استفاده ابزاری می کند مطابق قوانین جنگی و نظامی قابل توضیح است.

درجنگ ها معمولا استفاده از تاکتیک پشت جبهه از آغاز مرسوم بوده است. و یا پیوسته این ادعا وجود داشته که دشمن دشمن من دوست من است.

حال هم در کشور ما به همین نحو دارد از این تئوری ها بهره برداری ابزاری برای پیشگیری از روند صنعتی کردن کشور میشود و این در حالی است که کشورهای مادر و مولد این تئوری ها مدتها پروسه صنعتی کردن کشورشان را پشت سر نهاده اند و ارتجاع ما با عطف به ماسبق آنها،  دارد ما را از کرده مشابه  مان باز می دارند.

یکی از این ها اخیرا مدعی شد ما باید این روند صنعتی شدن را الگو خود قرار ندهیم چرا که عواقب خانمانسوز آن برای کارگران در تاریخ غرب ثبت است.

پس چه کار کنیم؟ منظور من این است نه این که آنها را الگو قرار دهیم. الگو قرار ندهیم و یا الگو قرار دهیم از اساس بحث بی پایه ای است. چون الگو قرار دادن کار تاریخ نیست. کار مکاتب است اما کار تاریخ نیست. تاریخ ها و کشورها مانند جویبارهایی می مانند که هرباره مسیر  خود را می پیمایند و این اگر این مسیرها در یک انتزاع مشابه هم درآمدند این به خاطر  مشاهده انتزاعی ماست و نه الگوبرداری آن جویبارهای تاریخی  از یکدیگر.

این صنعتی کردن که می گویند و رایج شده و من هم بکارش می برم. در واقع به این شکل بی معنی است. صنعتی کردن در قبال فلاحت و فلاحتی بودن مطرح است. و این در حالی است که در انقلاب صنعتی ، صنعتی کردن در قبال فلاحت مطرح نیست. بل که نوعی از صنعت و در واقع انقلاب صنعتی مطرح می باشد.

اما  اگر از تناسب های فلاحت و صنعت  به مسئله بنگریم،  ایران قرون وسطایی نظیر دیگر کشور ها در این پله از  تاریخ  خود عمدتا فلاحتی بود. اکثریت اهالی روستایی بودند و عمده درآمد ناخالص ملی از  منابع کشت کشور تامین میشد .

 کشور ما هم تا قبل از این انقلاب اخیر به همین گونه بود. البته اگر حال ترکیب قدری عوض شده به این خاطر نیست که ایران صنعتی تر از پیش از انقلاب شده و یا در حال طی  چنین مسیری است.

 به هر حال به این ترتیب باید در نظر داشت این انقلاب صنعتی- انقلاب در صنعت -  نیست  که پروسه صنعتی کردن را پایه  می نهد  بل که برعکس یعنی  این پروسه صنعتی کردن  است که  در روند خود در مرحله ایی از آن منجر به انقلاب در صنعت  می شود.

فرض بر این بگذاریم اگر ایران مانند انگلستان در همان عصر صفوی و عباسی اگر مسیر صنعتی کردن را به عللی ادامه می داد  بی گمان ما اولین کشوری میشدیم که در آن انقلاب صنعتی و اختراع ماشین روی می داد.

بسیاری از مسائل دست به دست هم دادند و این شد که ایران ایران گشت و انگلستان انگلستان شد. اما ماشین را که اختراع کردند دیگر نیازی نبود کشورها از انگلیس الگوبرداری کنند و در مسیر صنعتی کردن تا آن حد پیش روند که در آنها هم انقلاب صنعتی روی دهد. کشورهای دیگر راه ساده تری برگزیدند  و آن این که صنایع ماشنی را وارد کشور خود کردند یعنی به صدور انقلاب مبادرت ورزیدند.

ایرانیان در عصر قاجاریه با ورود فابریک ها و ماشین آلات  هم همین کار دیگر کشورها را کردند و به این نحو پروسه انقلاب صنعتی  و مکانیزاسیون در کشور بنیاد نهاده شد و به تبع آن مخالفت ها با آن بالا گرفت که تا به امروز ادامه دارد


برای ادامه اینجا کلیک کنید


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر