۱۳۹۱ خرداد ۲۵, پنجشنبه

ایران تولید محور - بخش هفتم



برای این منظور به اعداد و ارقام نگاه کنید. در مقایسه کشورهای دنیا ایران کنونی پیوسته در رده های پایین  جدول قرار دارد.

ما این را مدیون ایران تجاری هستیم و مطمئن باشید در این جدول ها روز به روز وضع مان بهتر از گذشته خواهد شد وقتی ایران صنعتی مصمم شود خود را  عملی کند.

البته یکشبه نخواهیم توانست نظر به هزار یک مانع و کارشکنی عقب ماندگی های قرون را برطرف سازیم. اما مطمئنا به محض تعویض کورس و  جهت و به محض  طی مسیر ایران صنعتی در ازای ایران تجاری  وضعیت کشور  روبه بهبود خواهد نهاد و از این راه در آن زمینه ها ی متعدد و فراوانی  برای حرکت عالی تر از ایران صنعتی شکل خواهند گرفت.

در مورد ایران صنعتی و صنعتی کردن ایران وقتی چنین با علاقه سخن  می رانیم برخی به ما این اتهام را وارد می دانند که این ها به نام کارگر تنها به اندیشه  انقلاب صنعتی اند. برای این ها تنها ایران صنعتی مهم است. مسئله اینها همان مسئله طبقه متوسط مدرن، کارشناسان و تکنوکرات ها و.. است.


این ها را که می گویند درست نیست. البته هیچ شکی نیست که طبقه متوسط نوین یکی از طبقاتی است که در این مورد ما را تایید خواهد کرد و در رویه ایران صنعتی با ما شریک است.

حتی از این فراتر. طبقه ایی از طبقات صاحب سرمایه - سرمایه داران صنعتی - از ایران صنعتی منتفع خواهد شد و یا بهتر بگوییم بسته به این که ایران در مسیر ایران صنعتی چه راهی را بپیماید - راه دولتی، راه خصوصی  و ادغامی از ایندو - امکان انتفاع برایشان وجود خواهد داشت.


بر هر حالت پیوسته مهم این است که ما نگاه کنیم و ببینیم برای ایران صنعتی در وضعیت کنونی کشور و جهان،   پیمودن کدام راه صنعتی کردن عملی و به سود است.

اما در رابطه با بحث ما  و اتهاماتی که به ما وارد می کنند باید اظهار داشت برای کسانی که ایران صنعتی مهم نیست و آن را یک ضرورت تاریخی نمی دانند و اصلا به چنین ضروت های تاریخی توجه ایی ندارند، و مبانی برخوردشان را این ضرورت ها تشکیل نمی دهد ما هر قدر پیرامون این ایران کم تر بگوییم باز زیاده گویی کرده ایم.

این یک قاعده انسانی است. انسان ها از چیزی که اسباب ناخرسندی شان را فراهم می کند نمی خواهند چیزی بشنوند. و لذا هر کلام پیرامون آن یک کلام اضافی است.

قبلا هم عنوان شد. این طور نیست که ما شیفته ایران صنعتی و انقلاب صنعتی هستیم وآنها شیفته انقلاب اجتماعی و استقرار عدالت اجتماعی. نه اینطور نیست. اختلاف ما در این نیست.


چون بحث ما در اینجا همان گونه که وعده داده شد نظری نیست و عملی است لذا اجبارا باید مضوعات این مبحث را در مسیر عملی هدایت کنیم. براین اساس در خصوص دایره اختلافات در جنبش کارگری من به این نظرم اساس اختلافات ما اجتماعی است.

من منبع و ماخذ چنین به ظاهر پشتیبانی از انقلاب اجتماعی و  علم کردن تصنعی آن در برابر  انقلاب صنعتی و جاری کشور را ارتجاع ایران در مفهوم وسیع کلمه می دانم.

یعنی این که اگر در کشورما  حال در دست این ها از انقلاب اجتماعی و یا بهتر بگوییم عدالت اجتماعی یک گرز و چماقی ساخته  شده  که درست  برای فرود آمدن هرباره بروی فرق سر انقلاب صنعتی کشور فرض شده، این اتفاقی نیست. برای  این حرکت اجتماعی از چماق سازی باید متوسل به تحلیل طبقاتی و اجتماعی شد.

از نظر من به غیر از این اشتباه است و سپردن رویدادها به دست اتفاقات  می باشد.

همان گونه که من در آغاز هم گفتم ریشه اصلی همه این مکتب گریی ها، ورود تئوری ها از کشورهای امپریالیستی و ... ارتجاع ایران و جامعه ها و طبقات مستاصل ایرانی اند که تاریخ مصرفشان به سر آمده و از این رو در چالش با مدرنیته و ایران صنعتی متوسل به تئوری های میشوند که در اصل خود پسامدرن می باشند و حال در دست پیشا مدرن ایرانی  مبدل به اسلحه و چماقی برای سرکوب علیه مدرنیته شده اند.

برای ادامه اینجا کلیک کنید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر